گزارش خطا در معنی کلمه 'offering'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پیشكش‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ارائه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. latest | peace I think the present she sent you was intended as a peace offering. | burnt, sacrificial, votive VERB + OFFERING make | accept PREP. ~ from The latest offering from this young band is their best album yet. | ~ of offerings of food and drink | ~ to They made sacrificial offerings to the gods.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :