گزارش خطا در معنی کلمه 'malignant'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بدخیم

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: صدمه‌ رسان‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بدط‌ینت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خط‌رناك‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: زیان‌ اور

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: كینه‌ جو

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. tending to metastasize: He suffered from a malignant cancer.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :