گزارش خطا در معنی کلمه 'low key'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: کم‌سروصدا

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: باشدت‌ كم‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بی‌سروصدا

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: (در مورد صدا) دارای‌ صدای‌ گرفته‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, seem | keep sth We want to keep the whole affair as low-key as possible. ADV. extremely, very The wedding was a very low-key affair. | fairly, quite, rather, relatively We have a fairly low-key approach to discipline. | deliberately

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :