گزارش خطا در معنی کلمه 'knock up'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: برخورد كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بهم‌ زدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سردستی‌ اماده‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تحریك‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): knock someone up Inf. to make a woman pregnant. (See also knocked up.) • They say it was Willie who knocked her up. • He did not knock up Sue. I did.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

2 general:: Make pregnant, as in The young girl said she was afraid of getting knocked up. [Slang; early 1800s] 1. 2. Injure or damage, as in This coffee table got all knocked up in the moving van.

American Heritage Idioms

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :