گزارش خطا در معنی کلمه 'assimilate'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: در بدن‌ جذب‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شبیه‌ ساختن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تلفیق کردن

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: هم‌ جنس‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: تلفیق كردن

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: یكسان‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: شبیه ساختن

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to incorporate and absorb into the mind: I need to learn how to assimilate all that knowledge.

Simple Definitions

2 general::   verb learn/understand ADV. easily, quickly, readily Children assimilate new information very quickly. become/make sb part of sth ADV. fully Many new immigrants have not yet assimilated fully into the new culture. PREP. into

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :