گزارش خطا در معنی کلمه 'ignite'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: روشن‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اتش‌ زدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: گیراندن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: اتش‌ گرفتن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: مشتعل‌شدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb explode: A spark can ignite flammable gas.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. spontaneously The burning foam generates such heat that other items in the room can ignite spontaneously. VERB + IGNITE fail to The gunpowder sometimes fails to ignite.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :