گزارش خطا در معنی کلمه 'hound'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ادم‌ منفور

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سگ‌ تازی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سگ‌ شكاری‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: باتازی‌ شكار كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: see RUN WITH (THE HARE, HUNT WITH THE HOUNDS).

American Heritage Idioms

2 general::   noun ADJ. hunting QUANT. pack HOUND + VERB bark, bay We could hear the hounds barking at the fox. | pick up the scent The hounds picked up the scent of the fox. | chase sth, follow sth, pursue sth In drag hunting, hounds chase an artificial scent. | run PHRASES ride to hounds Days off were spent riding to hounds (= hunting).

Oxford Collocations Dictionary

3 general:: noun type of dog: The dog was a sheep hound.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :