فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
english
1
general::
noun ADJ. major, worst Vanity is her worst failing. | common, human the very human failing of wanting to tell other people what to do | moral | personal VERB + FAILING have We all have our failings.
Oxford Collocations Dictionary