گزارش خطا در معنی کلمه 'fad'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: هوس‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مد زودگذر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: هوس

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. current, latest, new | passing | management | food Most children have food fads at some time. PREP. ~ for the fad for cookery programmes

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :