گزارش خطا در معنی کلمه 'exclaim'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بعموم‌ اگهی‌ دادن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ازروی‌ تعجب‌ فریاد زدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اعلام‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb cried: He exclaimed that he was innocent.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. loudly, softly | angrily, indignantly | helplessly, weakly | triumphantly | suddenly PREP. at, in They exclaimed in horror at the price. | over standing in front of shop windows exclaiming over the beautiful clothes | with She exclaimed with delight at the sight of the presents.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :