گزارش خطا در معنی کلمه 'eastward'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: رو به‌مشرق‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: روبخاور

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: شرقی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. towards east: We traveled in an eastward direction. adv. towards east: We went eastward for 40 miles.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :