گزارش خطا در معنی کلمه 'dwindle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: كم‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تدریجا كاهش‌ یافتن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: رفته‌ رفته‌ كوچك‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb became less until little remained: Our supplies dwindled wit each passing day.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. fast, quickly, rapidly Supplies of coal are dwindling fast. | gradually, slowly | steadily | away Membership of the club had dwindled away to nothing. PREP. to Profits slowly dwindled to nothing.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :