گزارش خطا در معنی کلمه 'dwell'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اقامت‌ گزیدن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ساكن‌ بودن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb ponder: Do not dwell on that too long. verb live: I'll dwell in the house of the Lord.

Simple Definitions

2 general:: dwell on sth to keep thinking or talking about something, especially something bad or unpleasant • In his speech, he dwelt on the plight of the sick and the hungry.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :