گزارش خطا در معنی کلمه 'وفاکردن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: be or remain constant or faithful; hold out to the last; honor

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: (he honored the contract( : fulfill, observe, keep, obey, heed, follow, carry out, discharge, implement; keep to, abide by, adhere to, comply with, conform to, be true to, live up to

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :