گزارش خطا در معنی کلمه 'فاحشه'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: prostitute

transnet.ir

2 Law:: (pl: فواحش) /روسپي، زنِ خياباني، جنده/ - obscene and highly offensive – prostitute; whore; harlot; baud; strumpet; streetwalker; call girl; B-girl : a woman who entertains bar patrons and encourages them to spend freely; courtesan : a prostitute with a courtly, wealthy, or upper-class clientele; hooker

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :