گزارش خطا در معنی کلمه 'شاهد'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: Witness

transnet.ir

2 Law:: witness • evidence • affiant : a person who swears to an affidavit • compurgator : one of several neighbors of a person accused of a crime, or charged as a defendant in a civil action, who appeared and swore that they believed him on his oath • testis (Lat) /test(s/ (Pl: testes) : a witness who gives evidence in court, or who witnesses a document

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :