گزارش خطا در معنی کلمه 'capsule'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پوشینه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پوشش‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كیسه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: كپسول‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: سرپوش‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun a small container enclosing medicine: His medicine came in tiny capsules. adj. highly condensed; very brief: He gave us a capsule description of the situation.

Simple Definitions

2 general::   noun VERB + CAPSULE swallow, take To avoid capture by the enemy, he swallowed a cyanide capsule. CAPSULE + VERB contain sth capsules containing a poisonous drug

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :