گزارش خطا در معنی کلمه 'butterfly'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بشكل‌ پروانه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پروانه

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پروانه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun winged insect: A butterfly landed on a tree.

Simple Definitions

2 general::   noun insect VERB + BUTTERFLY collect BUTTERFLY + VERB flit, flutter, fly | emerge The butterfly emerged from the pupa. BUTTERFLY + NOUN wing swimming strokeSTROKE

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :