گزارش خطا در معنی کلمه 'آب کردن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: thaw

transnet.ir

2 general:: melt

transnet.ir

3 general:: sell off

transnet.ir

4 Law:: (of unneeded or worthless goods) turn into money (esp in time and by employing artful methods)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: (of one’s daughter or a close female relative) marry off (esp shrewdly or smartly)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :