گزارش خطا در معنی کلمه 'violin'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: (مو) ویولن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. muted VERB + VIOLIN tune (up) VIOLIN + NOUN bow, string | family The cello is a member of the violin family.MUSIC

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun music instrument: The boy played the violin well.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :