گزارش خطا در معنی کلمه 'unprecedented'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بی‌ مانند

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: جدید

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بی‌ سابقه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بی‌ نظ‌یر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. entirely, quite, totally | by no means | almost, virtually | supposedly | historically a historically unprecedented growth in retirement at a fixed age

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :