گزارش خطا در معنی کلمه 'tabloid'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: چكیده‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: روزنامه‌ نیم‌ قط‌ع‌ و مصور

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تلخیص‌ شده‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خلاصه‌ شده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. daily, Sunday | national | popular VERB + TABLOID read TABLOID + NOUN journalism, newspaper, press He believes that the tabloid press has behaved disgracefully. PREP. in a/the ~ I despair when I read what passes for news in some of the tabloids.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :