گزارش خطا در معنی کلمه 'swelling'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: متورم‌)شونده‌(

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: باد

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: اماس‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: بادكننده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

5 عمومی:: ورم‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

6 عمومی:: غلنبه‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   noun ADJ. marked There is a marked swelling of the lymph nodes. | slight VERB + SWELLING reduce SWELLING + VERB occur | go down, subside

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :